...

ساخت وبلاگ
دل یک دله کردن ، آن هم توی کشاکش معرکه های سخت ، کار هرکسی نیست.. یعنی حتی فقط تماشا هم سهم من نمی شود؟! فقط از دور بایستم و نگاهتان کنم! ... "عهد" که میخوانم ، فکر میکنم   یار شما شدن(1) پادوی شما شدن(2) فرمان بر شما شدن(3) شهید شدن پای رکاب شما(4)   اینها که محال است برای من. مستجاب نمی شود.   اما "أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ" می شود مستجاب بشود. "وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ" می شود که مستجاب بشود. می شود اگر شما بخواهید...   یک روز کاسه گدایی چشمانم را پر کنید، لطفا.   ✦گوشم شنید قصه ی ایمان و مست شد ✦کو قسم چشم؟!صورت ایمانم آرزوست   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1)اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 2)وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ 3)وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ 4)وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 4:30

گذشته ها را با استغفار و صلوات بر محمد و آل محمد جبران کنید. هر کسی هم که تو را آزار و اذیت کرده است ، برای او استغفار کن. خدا این را میخواهد. برای او استغفار کن همانطور که برای خودت استغفار میکنی ؛ چه فرقی می کند؟! اگر به تو آزاری رسانده است ، غضبی کرده است ، تندی کرده است ، او را ببخش ؛ چون خدا عفو را دوست دارد. هر روز هفتاد مرتبه برای خودتان و کسانی که شما را اذیت کرده اند استغفار کنید. کسی که برای اذیت کنندگانش استغفار کند ، قلبش راحت و بزرگ میشود.  برگرفته از کتاب طوبای محبت( سخنرانی های حاج اسماعیل دولابی)/جلد1/صفحه50 ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : چگونه استغفار کنیم,چطور استغفار کنیم,چگونه طلب استغفار کنیم,چگونه استغفار کنم,زیاد استغفار کنید,چطور استغفار کنم, نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 4:30

امام علی-علیه السلام- : خدا را بندگانی است ، که برای سود رساندن به دیگران ، نعمت های خاصی به آنان بخشیده؛   تا آنگاه که دست بخشنده دارند ، نعمت ها را در دستانشان باقی می گذارد.... ... و هرگاه از بخشش دریغ کنند؛ نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد...   ╗ نهج البلاغه-حکمت 425 ╚   ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 43 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 16:16

أشدُد بِهِ أزری پشتم را به او استوار کن...  (سوره طه/آیه31)   این قانون نانوشته ی مرد ها ست... لابد که توی کشاکش معرکه های سخت ،  پشت شان به برادرهاشان محکم می شود، گرم میشود؛ به برادر های راستین!   موسی (ع) هنگامه ی بعثت و رسالت ، از خدا خواسته بود برادرش را همراهش کند. بلکه پشتش محکم بشود... دلش گرم بشود.   گفته بود ؛ أشدُد بِهِ أزری... گفته بود ؛ پشتم را به هارون محکم کن...   داشتم توی قرآنم از روی " أشدُد بِهِ أزری " میگذشم. بعد فکر کردم معلوم میشود وقتی مرد ، کنار نهر ، دانست بی برادر شده ، چرا باید گفته باشد"إنکَسَرَ ظَهری"   چرا باید گفته باشد :  کم ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 16:28

اینکه سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید ، اشتیاق به شهادت را به دنبال دارد... خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا میگرداند.   چون اشک ، رنگ کسی را میگیرد که برای او اشک ریخته میشود. و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می دهند.   از این رو انسان حسینی منش ، نه ستم می کند و نه ستم می پذیرد.   ╗ آیت الله جوادی آملی╚ ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : اشک بر اباعبدالله,فضیلت اشک بر اباعبدالله, نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 16:28

ظهر روز دهم بود.   آقا ایستادند برای نماز. خیلی ها هم آمدند که آخرین نمازشان را به آقا اقتدا کنند. او ولی "آن جای لازم" را پیدا کرد. ایستاد جلو که سپر بلا بشود. جان آقا در امان بماند امام تازه تکبیر گفته بودند که تیر به پاهای سعید خورد. ایستاده بود پیش رو و دست ها را دو طرف تن باز کرده بود.   -به خدا قسم اگر بگذارم به حسین در نماز تیر بزنید!   حمد میخواندند که تیر به شکمش خورد. رکوع رفته بودند که دست هایش؛ سجده رفته بودند که سینه اش؛ سجده دوم بود که دست دیگرش؛ تشهد میخواندند که چشم هایش؛ و سلام می دادند که فرو افتاد...   گوشه چشم هاش به آقا بود:"ارضیت؟" ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : سعید بن عبدالله حنفی,سعید ابن عبدالله حنفی,سعید بن عبداله حنفی,زندگینامه سعید بن عبدالله حنفی,سعید ابن عبداله حنفی,درباره سعید بن عبدالله حنفی,تحقیق سعید بن عبدالله حنفی, نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 16:28

اگر خدا یک  « بیــــا » به ما بگوید ، کافی است ؛ چون امر خدا عین ایجاد و کن فیکون است. دیدی امام حسین-علیه السلام-  یک « بیــــا » به زهیر گفت چه شد؟! و او را چگونه ساخت؟!... . . .   امیدواریم به همه ی ما یک « بیــــا » بفرماید.     ╗ حاج اسماعیل دولابی╚ ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 1:19

"طرمّاح" فقط چند روز وقت خواست. رفت...  و وقتی برگشت ، کار از کار گذشته بود. سر ها بالای نیزه بود...   من سالهاست دارم وقت میخواهم. سال هاست کریمانه فرصت می دهید... برنگشته ام هنوز!...   خواستم بگویم از من  ناامید نشوید. ↩ دعا کنید برگردم... امام من؛ دعا کنید تا کار از کار نگذشته برگردم. ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 1:19

آنجا که نه فقط حرمله ، بلکه تمام لشکر دشمن چشم انتظار ایستاده بود  تا شکستن شما را تماشا کند؛ و ضعف و سستی را در چهره تان ببیند ، و شما با صلابتی بی نظیر دست به زیر خون علی بردید و به آسمان پاشیدید و فرشته ها تمام خون او را به تبرک به آسمان بردند؛ تنها نگاه خدا تحمل این ماجرا را آسان کرد...!   سلام علی کوچک! سلام علی دردانه! سلام علی شش ماهه! سلام کوچکترین علی از علی های سه گانه ی حسین!   و سلام رباب! سلام مادر علی کوچک! سلام بانوی من!     خدا قربانی کوچک شما را بپذیرد...! ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 1:18

سر اسب را کج کرده بود و بی صدا از فاصله دو سپاه گذشته بود . فکر کرده بود که خیلی خوب اگر پیش برود ،  می بخشندش و میگذارند با بقیه هفتاد و دو نفر بجنگد... وقتی هم گفتند : " خوش آمدی! پیاده شو...بیا نزدیک! " ...نتوانست یاد این افتاد که آب را خودش سه روز پیش ، رویشان بسته. گفت : "سواره می مانم تا کشته شوم ! " میخواست چشم تو چشم نشوند.   اصلا حساب این را نکرده بود که بیایند سرش را بگیرند روی زانو... خون های روی پیشانیش را پاک کنند. باز دلشان راضی نشود !!! دستمال خودشان را ببندند دور سرش!   در خواب هم نمی دید به او بگویند : " آزاد مرد ؛ مادرت چه اسم خوبی رویت گذاشته ا ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : حر بن یزید ریاحی,حر بن یزید ریاحی شعر,قبر حر بن یزید ریاحی,آرامگاه حر بن یزید ریاحی,مرقد حر بن یزید ریاحی,مقتل حر بن یزید ریاحی,زندگينامه حربن يزيد رياحي, نویسنده : ekharab-abad7 بازدید : 55 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 7:58